هجران عاشق

ساخت وبلاگ


رفته از کویم و دل طالب دیدار هنوز

عشق او بر سر وغم بر دل بیمار هنوز

همه شب تا به سحر ناله جانسوز کنم

می چکد خون دل از دیده بیدار هنوز

سوختم از آتش هجران چو پر پروانه

آتش خشم شمع است بر دل غمبار هنوز

غم دل را به که گویم که در باور نیست

آشنا با همه کس با منش پیکار هنوز

لحظه ای دل نکند یاد رخش از خود دور

مرغ دل می دود اندر پی دلدار هنوز

دل دگر سامان نمی گیرد ازین درماندگی

منتظر مانده دلم با تن تبدار هنوز

بسته بودم به سر زلف نگار دین ودلم

دین ربود و دل زار در طلب یار هنوز

گرچه او رفت از این خانه ویرانه به کوچ

یاد او هست مرا همدم وغمخوار هنوز

سروده (ب-خ-بنائی) از گنبدکاوس

 

ترکمن صحرای ایران...
ما را در سایت ترکمن صحرای ایران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عاشرمحمدرئوفی tsgi بازدید : 849 تاريخ : دوشنبه 4 دی 1391 ساعت: 5:26